برای رفتن به مدرسه باید بیست کیلومتر می رفتم، بیست کیلومتر می آمدم. با آن ترافیک سختی که نزدیکی های شاه عبدالعظیم داشت و اکثراً ماشین های سنگین می رفتند و می آمدند. می گفتم: « عباس تو رو خدا یک کاری بکن با این همه مشکلات،حداقل راه من یک کم نزدیک تر بشود ».

می گفت: « من اگر هم بتوانم - که می توانست - این کار را نمی کنم. آن هایی که پارتی ندارند پس چه کار کنند؟ما هم مثل بقیه ».

همسر شهید عباس بابایی

الآن ما چند تا مسئول داریم که این جوری فکر می کنند؟ چرا همه دم از شهدا میزنند و ولی از عمل خبری نیست. دونستن از شهدا خیلی خوبه اما اگه عمل نباشه چه ارزشی داره!!!