باران

تصويرهاي تو
نام تو را در باغ مي کارند
گل ها همه عطر تو را دارند
روي تو را هر تشنه مي نوشد
تا ابر ها ياد تو مي بارند
تا جان زيبايت شود تکثير
اينجا هزار آينه در کارند
تو يک نفر بودي ولي حالا
تصوير هاي تو چه بسيارند!
دل هاي پاييزي مي انديشند
ياد تو را به خاک بسپارند
حالا ولي از غصه مي ميرند
تصوير هايت را که بشمارند!
بر دشمنان کشور و دينت
ياران تو روز و شب آوارند
اينک براي آرمان تو
گلهاي عاشق گرم پيکارند
تا مهر خونين شهادت را
بر صفحه تاريخ بفشارند
گلهاي ياد تو نمي خشکند
بي آبشان حتي که بگذارند
ديگر محال است از مرام تو
گلهاي عاشق دست بر دارند
تو ظاهرا رفتي هنوز اما
نام ترا بسيار مي آرند!
براي سردار شهيد محمد مهدي خادم الشريعه

چون آينه رو سفيد بايد شد و رفت