دلم تنگ شهیدان است امشب ...

کجایید مردان بی ادعا ...؟ 

قصه عشق را باید با غروب بود تا دانست و با هوای ابری پاییزان و با مرغی که به ناچار پشت میله های بی احساس قفس نغمه سرایی می کند. ماجرای غم انگیز ما را در محفل شمع و پروانه بایستی شنید و با لبخندهایی پیوند خورده با اشک و در آه سوزان شنهای داغ دیده ... باز دلم هوای شلمچه کرده است. باز از فرسنگها راه بوی عطر خاکریزهایش مستم می کند. باور کنید خودم هم دیگر خسته شده ام. همین که می آیم نفسی بگیرم و با شهر بسازم، همین که می آیم آرام آرام با زندگی روزمره دست اخوت دهم، نمی دانم چه می شود که درست هنگام هنگامه به سراغم می آیند. خدایا چاره ای ... درمانی ... راهی ... خودم هم خوب می دانم که یک بیابان و چند خاکریز و یک غروب نمی تواند اینچنین هستی ام را به بازی بگیرد. که بیابان بسیار است و خاکریز مشتی خاک و غروب کالایی که همه جا یافت می شود ... آری !

آری! آنچه عنان وجودم را در کف دارد، ارواح بلندی است که از مشتی خاک، شلمچه ساخته اند . قربان آن ستونی که نیمه های شب پیچ و خم خاکریزها را به آرامش حرکت ابرها طی می کرد . قربان آن اشکی که در پرتو منورهای عشق با لبخند، عقد اخوت می خواند . قربان آن انگشتی که وقتی برماشه بوسه می زد، تمام کائنات بر آن بوسه می زدند. قربان آن نمازی که در سنگر شروع می شد و در بهشت به اتمام می رسید.

ای شهیدان ! گمان می کردیم گذشت زمان، هوای سرزمین پاکتان را از ذهنمان خواهد زدود. اما داغ فراق شما روز به روز بیشتر آبمان می کند.

ای شهیدان! هنوز هم که هنوز است، افرادی هستند هر آب خنکی که می نوشند، به یاد لبهای خشکیده تان در شلمچه، اشک می ریزند. هنوز هم که هنوز است ، هر وقت غذا می خورند پیش از آن با خاطره های شیرین شما دعای سفره می خوانند. هنوز هم که هنوز است تنها افتخارشان این است که روزی با شما بوده اند. خوشحالم که هنوز با کسانی رفت و آمد دارم که داغ دیده و تنهایند. خوشحالم که هنوز وقتی غروب می شود، مرغ خیالم پر می گیرد و بر بام احساس می نشیند و به یاد سنگرهای خون آلود برای دلم نغمه سرایی می کند .

 پی نوشت :

رفقا ! ما همه خواهیم رفت. شهدا می مانند و...

تو را به خون شهدا بیاییم نگذاریم یاد امام و جبهه ها از دلها زدوده شود ...

من از او بوی خودسوزی شنیدم‌ / حدیث عشق‌آموزی شنیدم‌ / ز آهنگ شکست استخوانش‌ / صدای پای پیروزی شنیدم‌ / به کوه نور ماند حجلهء تو / سرود عشق خواند حجلهء تو / سکوت کوچهء خاموش ما را / به آتش می‌کشاند حجلهء تو / تو را دیدم دو چشمت مست خوابی /‌ سلامم را نمی‌دادی جوابی ‌/ ترا با آب کارون غسل دادند / کجا با آب شویند آفتابی؟ / شهیدان را به نوری ناب شوییم‌ / درون چشمهء مهتاب شوییم‌ / شهیدان همچو آب چشمه پاک‌اند / شگفتا،آب را با آب شوییم؟        قیصر امین پور

تصویر کدام شهید بر دیوار اتاق رهبر انقلاب است؟ + عکس

خداوند، شهدا را در قیامت باچنان جلال و نورانیتی وارد محشر می کند،
که اگر انبیا سواره از مقابل آنان عبور کنند به “احترام شهیدان” پیاده شوند.

(بحار الانوار جلد ۱۰۰ ص ۱۳)

حمید داودآبادی در خاطره خود می‌گوید: آقا در بین صحبت هایش فرمود: «تصویر شهیدی در اتاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.» وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم.

حمید داودآبادی نویسنده و وبلاگ نویس عرصه دفاع مقدس در جدیدترین مطلب زیبایی که در وبلاگ خود به نگارش در آورده به ذکر خاطره‌ای از دیدارش با رهبر انقلاب اشاره کرده که در زیر آن را می‌خوانید:

اوایل بهمن ماه 1377 بود و بعد از ماه مبارک رمضان. همراه «مسعود ده نمکی» و فرزندانم سعید و مصطفی - که آن موقع هفت، هشت سال بیشتر نداشتند – خدمت مقام معظم رهبری بودیم. نماز جماعت مغرب و عشا در جمع کوچک مان به امامت آقا خوانده شد و آقا همان جا روی سجاده برگشت رو به ما و حال و احوال و گپ و گفت شروع شد. تازه نشریه شلمچه، به ضرب و زور «عطاالله مهاجرانی» وزیر ارشاد اصلاحات تعطیل و قلع و قمع شده بود.

مسعود تقویم زیبایی را که در نوع خود در آن زمان بی نظیر بود، با خود آورده بود تا تقدیم آقا کند. سررسید جالب «یاد یاران» با تصاویر رنگی شهدا که در نوع خود اولین بود. آقا، سررسید را گذاشت جلویش و شروع کرد به تورق. برای هر کدام از شهدا که تصویرش را می دید، خاطره یا نکته ای می گفت.

از شهید «سیدمجتبی هاشمی» که فرمود: «آقا سید برای خودش در آبادان حال و هوایی داشت.» تا شهید «عباس بابایی» که آقا خواب زیبایی را که چند شب قبل از آن شهید دیده بود، تعریف کرد.

شهید «محمود کاوه» که آقا از آشنایی اش با خانواده آن عزیز در مشهد گفت و شهیدان دستواره که چند روز قبل از آن، به سر مزار آن سه برادر شهید رفته بود و ...

هر کدام از تصاویر زیبا، احساس آقا را با خود همراه داشت. مثلا عکس شهید «علی اشمر» – قمرالاستشهادیین لبنان - برای آقا خاطره آخرین دیدار پدر آن شهید و برادر بزرگ تر او محمد را به همراه داشت، که حاج منیف گفته بود:«آقا، من حاضرم همین پسرم محمد را هم به راه اسلام و ولایت فدا کنم.» و آقا که بر پیشانی محمد بوسه زده بود؛ و چندی بعد، محمد اشمر در عملیات مقاومت جنوب لبنان، با گلوله صهیونیست ها که بر پیشانی اش نشست، به شهادت رسیده بود.

از بقیه بگذریم.

همه اینها را گفتم تا به این جا برسم.

آقا در بین صحبت هایش فرمود:

«تصویر شهیدی در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم.»

وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود : ...

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه نوشته

داستان و جزئيات فيلم توهین آمیز علیه پیامبر

در حالی که پخش فیلمی موهن موجب خشم مسلمانان، به ویژه در لیبی و مصر و حمله به سفارت آمریکا در این کشورها شده، محتوای این فیلم چیست؟ فیلم از سوی تری جونز، کشیش ضد اسلام اهل فلوریدای آمریکا منتشر شده که اعلام کرده‌ انتشار این فیلم به مناسبت سالگرد حملات یازده سپتامبر صورت گرفته است.

در این فیلم دوساعته، شخصیت ارزشمند پیامبر اکرم (ص) به طنز گرفته شده و این چهره پاک، فردی ترسیم شده‌ است که گناهان بسیاری مرتکب می‌شود.

«سَم باسیل»، نویسنده و کارگردان این فیلم، که «معصوميت مسلمانان» نام دارد یک یهودی آمریکایی اهل کالیفرنیا و شاغل در بخش مستغلات است، اما پخش و توزیع فیلم را تری جونز برعهده دارد.

سم باسیل که هم‌اینک در مخفیگاه به‌ سر می‌برد به «وال‌ استریت جورنال» گفته‌ است که «بیش از ۱۰۰ یهودی با اعطای ۵ میلیون دلار» در تأمین مالی این فیلم کمک کرده‌اند و این فیلم با شرکت ۶۰ هنرپیشه و ۴۵ نفر پشت صحنه در سه ماه ساخته شده‌ است.

به گفته «سم باسیل»، این فیلم تاکنون تنها یک بار اکران شده که اوایل سال جاری در سالنی تقریباً خالی در هالیوود بوده است.
تری جونز، کشیش کلیسای گِینزویل فلوریدا، که شبکه خبری سی‌ان‌ان در وب‌سایت خود او را کشیشی «جویای نام» توصیف می‌کند پیشتر در اردیبهشت‌ماه امسال قرآن را آتش زده بود.
تری جونز روز ۲۰ مارس ۲۰۱۱ نیز یک نسخه از قرآن را در کلیسای خود به آتش کشید که این اقدام تظاهرات گسترده‌ای را در افغانستان به دنبال داشت که طی آن ده‌ها تن کشته و زخمی شدند.
این فیلم موهن که با دو نام «معصوميت مسلمانان» و «زندگی محمد[ص] رسول اسلام» معرفی شده یک فیلم یک فیلم آماتوری به کارگردانی «سم باسیل» است و حاوی صحنه‌ها و توهین‌هایی به پیامبر اکرم(ص) است که زبان از بیان آنها شرم می‌کند.
این فیلم پیش از این تنها یک بار در سالنی در هالیوود به شکل خصوصی نمایش داده شد و قرار بود در سالگرد حادثه 11 سپتامبر در کلیسای تری جونز (کشیش سفیه) به نمایش درآید؛ اما این نمایش لغو شد.

این کشیش طبق اعلام قبلی، حرکت موهن و سخيف دیگری به نام «محاکمه مردمی محمد[ص]» برگزار کرد و به زعم خود آن حضرت را محاکمه نمود. قرار بود این فیلم در کنار این محاکمه نمایش داده شود.
اما علیرغم لغو پخش رسمی فیلم موهن، بخش‌هایی از این فیلم در فضای مجازی منتشر گردید و چون این کار از سوی قبطیان مهاجر مصری انجام شد، نخستین واکنش‌ها از مصر علیه این اقدام برخاست و سپس به لیبی، یمن و دیگر کشورها کشیده شد.
شخصیت‏های مسلمان، مسیحی، قبطی و نیز کاخ سفید ساخت این فیلم را محکوم کردند؛ اما مسلمانان خشمگین در مصر و لیبی، با حمله به نمایندگی های سیاسی آمریکا در "قاهره" و "بنغازی"، سفیر آمریکا در لیبی را کشتند.
دولت آمریکا که اینک با خشم مسلمانان بیدارشده مواجه شده است تلاش می‏کند خود را از این اقدام موهن بری کند؛ اما آیا می‏توان باور کرد که ساخت فیلمی با سرمایه هنگفت 5 میلیون دلاری و نیز اقدامات مستمر کشیش دیوانه بدون اطلاع و رضایت مقامات کاخ سفید انجام شده باشد؟

زمان این فیلم 2 ساعت است اما بخش هایی چند دقیقه ای از آن (به زبان انگلیسی و نیز با دوبله به زبان مصری محلی) بر روی شبکه "یوتیوب" منتشر شده است.

مشخصات فیلم
نام فیلم: «معصوميت مسلمانان» (زندگی محمد رسول اسلام)
سناریست، تهیه کننده و کارگردان: سم باسیل (به انگلیسی: (Sam Bacile
محصول: 2011 ـ ایالات متحده آمریکا
زمان: 120 دقیقه
حامیان مادی: صهیونیست‌‏ها.
حامیان معنوی: «عصمت زقلمه» رییس دولت خودخوانده قبطی (هیئت عالی حکومت قبطیان مهاجر در آمریکا) ـ «موریس صادق» وکیل قبطی دادگستری ـ «تری جونز» کشیش قرآن‏سوز آمریکایی.

داستان فیلم
این فیلم با صحنه‌هایی از حملات گروه‌های تندرو به یک داروخانه مربوط به پزشکی قبطی در مصر آغاز می‏شود. در این صحنه چند مسلمان با محاسن بلند با چوب و چماق به داروخانه این پزشک حمله می‏کنند و با حمله ناجوانمردانه به همسر وی، مغازه اش را ویران می کنند؛ اما پلیس مصر تنها نظاره گر این حادثه است.

فیلم پس از این بخش، به حیات پیامبر اعظم(ص) در صدر اسلام منتقل می‌شود و با پخش صحنه های مبتذل (که از بیان آنها معذوریم)، علاوه بر توهین به پیامبر اکرم(ص)، دین اسلام را به عنوان "سرطان" و مسلمانان را افرادی خشن، عقب مانده و طرفدار خونریزی نشان می دهد.

گذشته از صحنه‏ های سخیفی که ارزش بیان ندارد، یکی از شیطنتهای فیلم آن است که مسلمانان را افرادی شکنجه‏ گر معرفی کرده و در صحنه ای از فیلم یک زن سالخورده به نحو عجیبی شکنجه می‌شود؛ در حالی که در تاریخ اسلام چنین چیزی مشاهده نمی شود.

در واقع، در این فیلم بسیاری از جنایت‏هایی که نظامیان آمریکایی، اسرائیلی و غربی در سال‏های اخیر در حق مردم فلسطین، عراق و افغانستان انجام داده و در "گوانتانامو" و "ابوغریب" مرتکب شده اند را بی‏شرمانه به اسلام و مسلمانان نسبت می‏دهد.

در این فیلم نقش پیامبر(ص) را یک بازیگر آمریکایی ...

در این فیلم چه چیزهایی نشان داده می شود؟

چرا این فیلم توهین آمیز است؟

در مورد اینکه این فیلم چگونه به این شکل در آمد، چه می دانیم؟

نقولا بیسلی نقولا کیست؟

بازیگران این فیلم چه می گویند؟

آیا تمامی این اعتراضات تنها در مورد ساخت این فیلم است؟

بقیه در ادامه مطلب ...
ادامه نوشته

حد ارتباط با نامحرم در فضای مجازی

حد ارتباط با نامحرم در فضای مجازی


به گزارش سرویس وبلاگ صراط، سیدعلی‌اکبر موسوی در چارقد نوشته است:

باید فکری کرد. این فضای مجازی یک‌هو آمد؛ بدون این‌که برایش فکر کرده باشیم؛ بدون این‌که مبانی‌اش را بدانیم؛ بدون این‌که برای زندگی در آن ایده داشته باشیم.

فضای مجازی برای ما شده است وادی تیه؛ پر از آدم سرگردان.

آدم‌هایی که تا دیروز نمی‌توانستند با هم رابطه داشته باشند، امروز کلماتشان کنار هم آمده است. بعید می‌دانم کسی باشد که تلاش کرده باشد، تمام رابطه را خلاصه کند در کلماتسیاه‌رنگ. این‌جا تناسخ است.

آدم‌ها توی کلماتشان حلول کرده‌اند.

کلمه‌ها احساس دارند، شادند، غمگین‌اند.

زندگی مجازی، بسیاری از مرزهای زندگی واقعی را شکست، به بهانه‌ی این‌که کسی آدم‌های پشت این کلمات را نمی‌بیند.

اما واقعیت چیز دیگری است. زندگی مجازی دیگر مجازی نیست. پشت همه‌ی کلماتی که نوشته می‌شود، آدمی نشسته است؛ مرد یا زن، دختر یا پسر.

ما در حال گذر هستیم.

آدم‌های در حال گذار، بیش‌ترین آسیب را خواهند دید.

آسیب‌های بیست سال بعد فضای نت، بسیار کم‌تر از امروز است .

هنوز ما در این فضا سرگردانیم.

برای زندگی‌اش برنامه‌ای نریخته‌ایم و انگار

با تشکر از صاحب وبلاگ حد ارتباط با نامحرم در فضای مجازی که این پست را معرفی نمودند و از درگاه الهی برایشان توفیق روزافزون در مسیر بندگی و خدمت خالصانه به اسلام را خواهانم.


* این پست تقدیم به روح بلند و پر آوازه شهدا به ویژه شهید عباس خدری و شهید بهزاد برزو


نکند عکس شهدا را ببینیم و عکس آنها عمل کنیم...

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیله

ماجرای گران‌ترین هدیه عباس بابایی به همسرش

وقتی که عباس از من خواستگاری کرد، 15 ساله بودم و حتی به خانواده اعتراض کردم که آیا من اضافی و سر بار شما هستم که می‌خواهید مرا رد کنید؟! قلبم، عباس را با عنوان پسر عمه دوست داشت اما فکرش را نمی‌کردم که از من خواستگاری کند. بعد هم مادرم گفت: «من نمی‌خواهم دخترم را به نظامی بدهم آن هم شغل حساسی که عباس دارد، پرواز می‌کند و هر لحظه در خطر است». پدر و مادرم فرهنگی بودند. مادر می‌گفت: «حداقل دخترم باید درس را ادامه بدهد و از نظر تحصیلی بالاتر از ما باشد؛ الان برای ازدواج او زود است». تا اینکه، عباس توانست خانواده را راضی کند و به عقد هم درآمدیم. مهریه من 100 هزار تومان بود. خود عباس برای من مهریه بود و هیچ وقت مهریه‌ دیگری طلب نکردم.

در ادامه مطلب می خوانیم : 

* گران‌ترین هدیه عباس را به خانواده فقیری بخشیدم

* نمی‌توانستم لحظه‌ای بدون عباس روی زمین قدم بردارم

* به عباس می‌گفتم: چرا منو بدبخت کردی؟

* دست‌هایی که بسته بود 

* هیچ کاری را از عباس پنهان نمی‌کردم

* وقتی شهید بابایی احساس می‌کرد نورانی شده

* عباس به آنچه اعتقاد داشت، عمل می‌کرد

* شیطنت حسین در جبهه

* آخرین هدیه تولد عباس

* دلجویی عباس قبل از شهادتش

* با پای برهنه عباس را بدرقه کردم

* اولین خنده بعد از شهادت عباس

*خوابی که آرامم کرد

* عباس همیشه در کنار‌مان است

*رؤیاهایی که رنگ واقعیت دارد

* نگذاشتم برادرم خلبان شود

ادامه نوشته

آخرین پلاک

آخرين پلاك

دو ماهي مي‌شد كه در اطراف پاسگاه سميه _ منطقه‌ي فكه _ مستقر شده بوديم. 
هر روز از طلوع تا غروب خورشيد، زمين منطقه را جست‌وجو مي‌كرديم، ولي حتي يك شهيد هم نيافته بوديم. برايمان خيلي سخت بود. 
در آن هواي گرم با امكانات محدود و هزار مشكل ديگر، فقط روز را به شب مي‌رسانديم. روزهاي آخر همه نااميد بودند و من از همه بيشتر.

دو سال بود كه در آتش حضور در گروه تفحص مي‌سوختم و پس از التماس بسيار توانسته بودم جزو اين گروه شوم، ولي آمدنم بي‌فايده بود. اول فكر مي‌كردم آن موقع‌ها سنم كم بوده و نتوانسته‌ام در جبهه‌هاي جنگ حضور داشته باشم اما حالا جبران مافات مي‌كنم ولي... روز عيد غدير خم بود، طبق روال هر روز وسايل كارمان را برداشتيم و سوار تويوتا وانت شديم و راه افتاديم. 

وقتي به منطقه‌ي مورد نظر رسيديم، همه پياده شديم، ولي حاج صارمي _ مسئول اكيپ تفحص لشكر 31 عاشورا مستقر در منطقه‌ي فكه _ پياده نشد. وقتي با تعجب نگاهش كرديم، گفت: «من ديگر نمي‌توانم كار كنم؛ چرا بايد دو ماه كار كنيم و حتي يك شهيد هم پيدا نشود.
من از همه شكايت دارم. چرا خدا كمكمان نمي‌كند. مگر اين بچه‌ها به عشق امام حسين (ع) و حضرت زهرا (س) نيامده‌اند؟چرا... بيل مكانيكي شروع به كار كرد و ما هم چهار چشمي پاكت بيل را مي‌پاييديم تا شايد نشاني از يك شهيد بيابيم.

دستگاه سومين بيل را پر از خاك كرد كه همه با مشاهده‌ي جمجمه‌ي يك شهيد در داخل پاكت بيل فرياد سر داديم. فرياد يا زهرا (س) دشت فكه را پر كرد. پريديم تو گودال و شروع كرديم به جست‌وجو. بدن شهيد زير خاك بود. آن را درآورديم. اولين بار بود كه با پيكر يك شهيد روبه‌رو مي‌شدم. حالتي داشتم كه وصف‌ناپذير است. به اميد يافتن پلاك يا نشان هويتي از جنازه، تمام آن قسمت را زير و رو كرديم، اما هيچ چيز نيافتيم. خوشحاليمان ناتمام ماند. 

همه در دل دعا مي‌كرديم كه پس از نااميدي دو ماهه، خداوند دلمان را شاد كند. كمي آن سوتر، جنازه‌ي دو شهيد ديگر را پيدا كرديم. دومي داراي پلاك و كارت شناسايي بود و سومي بدون هيچ نام و نشاني. 

صارمي كه خوشحالي مي‌نمود، خاك‌هاي اطراف را الك مي‌كرد تا شايد پلاكش را پيدا كند. تلاشش بي‌نتيجه بود. از يك طرف خوشحال بوديم كه عيديمان را گرفته‌ايم و از طرف ديگر دو شهيد بي‌نام و نشان خوشحالي و آرامش را از دل‌هايمان مي‌زدود. چاره‌اي نبود. بايد با همان وضع مي‌ساختيم. پيكر شهيدان را برداشتيم و برگشتيم وبه مقر.

هيچ‌كدام روي پاهايمان بند نبوديم. قرار شد ...

بقیه در ادامه مطلب ...

ادامه نوشته

درخواست شهادت

توی خواب داشت گریه می کرد، بلند وبا هق هق. حرف هم می زد. رفتم بالای سرش. کم کم فهمیدم دارد با حضرت صدیقه سلام الله علیها راز ونیاز می کند. اسم دوست های شهیدش را می بُرد. به سینه می زد و با ناله می گفت: «اونا همه رفتند مادرجان! پس کی نوبت من می شه؟»

سر وصداش هر لحظه بیشتر می شد. ترسیدم در وهمسایه را هم بیدار کند. چند بار اسمش را بلند گفتم تا از خواب پرید. صورتش خیس اشک بود. چند لحظه ای طول کشید تا به خودش آمد. گفت: «چرا بیدارم کردی؟»

گفتم: «شما آن قدر بلند گریه می کردی وحرف می زدی که صدات تا چند تا خونه اون ور تر هم می رفت.» مثل کسی که گنج بزرگی را از دست داده باشد، با ناله گفت: « من داشتم با خود بی بی درد دل می کردم؛ آخه چرا بیدارم کردی؟»

«ساکنان ملک اعظم2/ص85 به نقل از همسر شهید برونسی»

سخنان ضدآمريكايي رئيس جمهور/با وجود آمریکا و انگلیس امکان عمل مستقل برای شورای امنیت نیست

سخنان ضدآمريكايي رئيس جمهور/با وجود آمریکا و انگلیس امکان عمل مستقل برای شورای امنیت نیست
 
شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد

رییس جمهور گفت: چگونه می‌توان تصور کرد که با وجود امتیاز انحصاری وتو در دست دولت‌هایی مثل آمریکا و انگلیس که همواره یک طرف تمام مناقشات بوده‌اند، امکان عمل مستقل و عدالت‌مدار برای شورای امنیت باقی بماند.

به گزارش فارس، ‌محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور پیش از ظهر امروز (پنجشنبه) در افتتاحیه شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد، با بیان اینکه در این مکان گرد هم آمده‌ایم تا با بررسی شرایط و روند تحولات به منظور ساختن آینده بهتر برای ملت‌هایمان و برای جامعه بشری هم‌اندیشی و اقدام کنیم، گفت: شک نداریم که همه ما و بلکه همه ملت‌ها از وضع موجود ناراضی‌اند و هنوز آرزوها و آرمان‌های تاریخی و مشترک بشری یعنی رفع فقر، تبعیض، تهدید، تحقیر، جنگ و کینه‌ورزی و استقرار زندگی سعادتمند سرشار از زیبایی و عشق و نشاط و سلامت در سایه عدالت و آزادی و کرامت و صلح پایدار فرصت تحقق مناسب پیدا نکرده است.
 
 
رئیس‌جمهور با اشاره به اینکه صدها سال پی در پی، رنج نوع انسان و ملت‌ها ادامه یافته است و در دوره اخیر پس از عبور از برده‌داری و استعمار، مشابه همان شرایط اما به شکلی دیگر بر سر ملت‌ها سایه انداخته است، افزود: بخش عمده ثروت و مراکز اصلی اقتصادی جهان در اختیار چند گروه سرمایه‌دار از چند دولت قرار دارد و اکثریت ملت‌ها ضمن اینکه در فقر به سر می‌برند و باید تاوان سوء‌استفاده‌ها و سوء مدیریت‌های آنان را نیز بپردازند.
 
*اکثر کشورهای سرمایه‌داری ورشکسته‌اند
 
وی ادامه داد: قریب به اتفاق کشورهای سرمایه‌داری، دارای بدهی‌های خارجی بیش از تولید ناخالص داخلی‌اند و این یعنی اینکه در واقع ورشکسته‌اند و به طور گسترده و بدون اجازه از منابع سایر ملت‌ها استفاده می‌کنند در حالی که خود آن ملت‌ها به این منابع نیازمندترند و با خلق دارائی‌های کاغذی، تورم مستمر را به همه ملت‌ها تحمیل و بدون زحمت ثروت آنها را تصاحب می‌کنند؛ برخی گزارش‌ها از 32 هزار میلیارد دلار دارائی کاغذی خلق شده توسط دولت آمریکا حکایت دارد.
 
احمدی‌نژاد با اشاره به اینکه اکثر معادن غنی و اصلی افریقا و آمریکای لاتین در اختیار چند شرکت وابسته به سرمایه‌داران جهانی است، در حالی که مردم این مناطق از حداقل منافع این ثروت خدادادی نیز برخوردار نیستند، گفت: ساز و کار اقتصادی حاکم بر جهان به گونه‌ای است که به طور سیستماتیک دائماً مشکلات چند دولت سرمایه‌داری به سایر کشورها و در مقابل ثروت آنان به آن چند کشور منتقل می‌شود.
 
*هجوم گسترده گروهی خاص برای انهدام شخصیت زن و خانواده
 
بقیه در ادامه مطلب ...
ادامه نوشته

رهبر معظم انقلاب در اجلاس سران جنبش عدم تعهد + فیلم

رهبر معظم انقلاب در اجلاس سران جنبش عدم تعهد + فیلم
لزوم شکل‌گیر نظمی نوین با مشارکت قطب‌های نو ظهور جهانی/ ساختار شورای امنیت یک دیکتاتوری آشکار است

فرازهایی از سخنرانی مهم مقام معظم رهبری در افتتاحیه اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها منتشر شد.

سخنرانی مهم مقام معظم رهبری در افتتاحیه اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها انجام شد  که فرازهای مهمی از آن بدین شرح است: 
 
 
*ما در اینجا گرد آمدیم تا به کمک پروردگار، حرکت و جریانی که در شش دهه قبل با هوشمندی و موقعیت‌شناسی و شجاعت چند تن از رهبران دلسوز، پایه‌گذاری شد را به اقتضای موقعیت جهان ادامه دهیم و به آن جان تازه‌ای بخشیم.
 
*اسلام به ما آموخته که انسانها با وجود ناهمگونی نژادی و زبانی، فطرت همسانی دارند که آنها را به پاکی و عدالت و همدردی فرا می‌خواند.
 
*تجربه نشان داده که برآمدن قدرتهای جدید با ورود ضعف در قدرت‌های قدیمی همراه بوده است.
 
*این جابه‌جایی قدرت به عدم تعهد فرصت می‌دهد تا زمینه مدیریت عادلانه و واقعاً مشارکتی را فراهم آوردند.
 
*شورای امنیت سازمان ملل دارای ساختار و سازوکاری غیر منطقی و غیر دموکراتیک است/یک دیکتاتوری آشکار و تاریخ‌مصرف‌ گذشته است.
 
*اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتوری چند کشور غربی اداره شود/جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین ارزان و در آمریکا و غرب گران قیمت‌گذاری می‌شود.
 
*با سوءاستفاده از این سازوکار غلط است که آمریکا توانسته زورگویی‌های خود را در لباس مفاهیم شریف به دنیا تحمیل کند.
 
- ما در اینجا گرد آمدیم تا به هدایت حرکتی که در شش دهه قبل توسط برخی از رهبران دلسوز پایه گذاری شد ادامه و بلکه به آن جانی تازه و تحرکی دوباره ببخشیم.
 
- اسلام به ما آموخته که انسان ها با وجود ناهمگونی های نژادی و فرهنگی فطرت همسانی دارند که آنها را به پاکی، عدالت، نیکوکاری، همدردی و همکاری فرا می‌خواند.
 
- این نظم آرمانی در نقطه مقابل نظام سلطه قرار دارد که در قرن های اخیر قدرتهای سلطه گر غربی و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا پیش قراول آن بوده و هستند.
 
 
- امروز آرمانهای اصلی جنبش عدم تعهد با گذشت شش دهه همچنان زنده است، مثل استعمارزدایی، استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و عدم اتکا به ابرقدرتها؛ واقعیت های امروز جهان با آین آرمانها دارای فاصله است اما اراده جمعی برای عبور از واقعیت ها و آرمانها هرچند پرچالش لیکن امیدآفرین و ثمربخش است.
 
- درگذشته نزدیک شاهد شکست سیاست های جنگ سرد و یکجانبه گرایی بعد از آن بوده ایم.
 
- همبستگی کشورهای عضو جنبش برای شکل گیری نظم نوین جهانی از ضرورت های پیش روی این جنبش است.
 
- برآمدن قدرتهای جدید با بروز ضعف در قدرتهای قدیمی همراه بوده است؛ این جابجایی تدریجی قدرت به کشورهای عدم تعهد فرصت میدهد تا نقش شایسته ای را در عرصه جهانی برعهده بگیرند و زمینه یک مدیریت عادلانه را در پهنه گیتی فراهم آوردند.
 
- ما کشورهای عضو جنبش توانسته ایم در یک دوره طولانی با وجود اختلافات در دیدگاه ها، همبستگی خود را در چارچوب آرمانهای مشترک حفظ کنیم.
 
- شرایط کنونی کشور فرصتی شاید تکرار نشدنی برای جنبش عدم تعهد است.
 
اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتوری چند کشور غربی اداره شود؛ باید بتوان یک مشارکت دموکراتیک جهانی را در عرصه بین المللی شکل داد و تضمین کرد.
بقیه در ادامه مطلب ...

 
فیلم کامل دیدار : بیانات در شانزدهمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

کیفیت متوسط و فرمت Wmv و با حجم 166.5 MB
کیفیت پايين و فرمت Flv و با حجم 46.8 MB
کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 767.2 MB
 
متن كامل بيانات رهبرانقلاب در ادامه مطلب ...
ادامه نوشته

يادي از حاج احمد متوسليان / اين فرمانده‌ بجاي ياران عيالوارش شكنجه شد

اين فرمانده‌ بجاي ياران عيالوارش شكنجه شد

 «حاج احمد متوسلیان» فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص) که سی سال از اسارتش در بند اسرائیل می‌گذرد، متولد 15 فروردین 1332 در محله امامزاده سیداسماعیل تهران است. او دانشجوی مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت تهران بود که ضمن اشتغال به تحصیل با تشکل مکتبی سیاسی پیرو خط امام این دانشگاه رابطه تنگاتنگی داشت. حاج احمد به بهانه مأموریت شغلی، راهی شهرستان خرم‌آباد می‌شود و در حالی که تظاهرات‌ علیه رژیم طاغوت را هدایت می‌کرد، در سیزدهم شهریور ماه 57 تحت تعقیب قرار می‌گیرد. خاطره‌ای که در ادامه می‌آید به ماجرای دستگیری حاج احمد توسط ساواک می‌پردازد.


دو روز پس از تظاهرات عظیم خرم‌آباد، در ساعت 14 روز چهارشنبه پانزدهم شهریور سال 57، احمد حین تکثیر دو برگ اعلامیه ضدرژیم، توسط مأمورین اکیپ گشتی دایره اطلاعات شهربانی لرستان دستگیر و بلافاصله مورد بازجویی قرار گرفت.

در جریان بازجویی، علاوه بر بازجویان دایره اطلاعات، سرهنگ معدوم «فضائل احمدی» رئیس شهربانی استان لرستان نیز حضور داشت و به شهادت یکی از هم‌رزمان احمد، شخصاً آستین‌ها را بالا زده و احمد را مورد ضرب و شتم و هتاکی‌های سفیهانه قرار ‌داد. در این ماجرا، علاوه بر احمد، دو تن از هم‌رزمانش نیز دستگیر شدند.

شهید رضا چراغی، شهیدان حاج احمد متوسلیان ، سید محمد رضا دستواره ، حسن زمانی و علی سلطانی قمی در تصویر دیده می شوند - جبهه مریوان



معصومه حسین‌زاده مادر چشم انتظار حاج احمد می‌گوید: 


«توی یک شرکت خصوصی کار می‌کرد و رفته بود خرم‌آباد. آنجا درگیر کار پخش اعلامیه بود که او را با دو نفر دیگر از دوستانش می‌گیرند. آن دو نفر زن و بچه داشتند و به همین خاطر، به محض دستگیری، احمد تمام مسئولیت چاپ و تکثیر اعلامیه‌ها را یک تنه به گردن گرفت تا پرونده آنها را سبک‌تر کند».

آغاز دوران اسارت احمد در زندان مخوف فلک‌الافلاک خرم‌آباد، در حقیقت به مثابه ورود او به میدان آزمون دشوار وفاداری به آرمان الهی انقلاب و حفظ اسرار نهضت به شمار می‌رفت. او قریب به 2 ماه مشقت‌بار از این دوران تلخ و مردآزمای را به صورت ممنوع‌الملاقات، در سلولی انفرادی محبوس بود. بازجویان ساواک برای درهم شکستن روح مقاوم او، از پیشرفته‌ترین شیوه‌های شکنجه‌ جسمی و روحی استفاده می‌کردند.

احمد متوسلیان پس از تحمل شدیدترین شکنجه‌ها سرانجام در هفتم آذر سال 1357 همزمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) از زندان فلک‌افلاک خرم‌آباد رهایی یافت.