شب يلدا قدم آرام بردار ...

شب يلدا

در کاسه غیر پسته خندان ندیده اند

.

بادام تلخ درد یتیمان ندیده اند

.

گفتند نیست از شب یلدا درازتر !!!!!

.

پیداست که اینان شام غریبان ندیده اند

.

نگاه و گوشه چشمی به این گدا کافیست/تورابه جان رقیه همین مرا کافیست

نه تنها پیکرش بی تاب بوده
که گل زخم تنش خوناب بوده
چه کاری کرد سیلی با دوچشمش..!؟
که گوئی چند روزی خواب بوده
* * * *
چه زخمی بر جگر بگذاشتی زجر...!
عجب دست ضمختی داشتی زجر...!
که هرکس دید روی نازکم را . . .
به خنده گفت که : " گل کاشتی زجر ! "
* * * *
چو زینب پیکرش را آب می ریخت
ستاره بر تن مهتاب می ریخت
همه دیدند چون زهرای اطهر
ز هر جای تنش خوناب می ریخت

يا رقيه (س)


پي نوشت :

امشب خدمتم تو حرم امام رضا جونم پشت پنجره ي فولاده ...

به نيت همه آرزومندان و حاجت مندان و همه ي شما دوستان عزيز در شام غريبان حضرت رقيه (س) گره هاي بسته ي پنجره فولاد آقاجون رو باز ميكنم تا ان شاء الله امام مهربوني ها حضرت علي ابن موسي الرضا (ع) عنايت وي‍ژه اي به همه ما بكنند و گره هاي مشكلات زندگي همه مون رو با دستهاي مهربونشون باز كنند

ان شاء الله

التماس دعا