نجوای عاشقانه
چهارمین ستاره *سردار شهید ولی الله چراغچی*
دستنوشتههاي شهيد وليالله چراغچي. (كلاس رمضان)
اگر كلاس رمضان را ديدي و از اين كلاس سربلند بيرون آمدي محرم با حسين خواهي بود و اگر نه يا از ابتدا همراهي نخواهي كرد و يا در اولين ابتلاء شايستگي همياري حسين را نخواهد داشت. و هنگامي كه حسين مرد راه ميخواهد توان رفتنت سلب و در تاريكي شب استتار خواهي شد. چه اين تاريكي بر تو حجاب است و براي روزهدار خلوتگاه عبادت. حسين را در عاشورا بهترين شاگردان رمضان ياري دارند. شاگرداني كه عمل كردند به آنچه در رمضان آموخته بودند. رفتن نه به سمت حضيض كه اوج و نه بودنكه شدن، نه زبوني كه شجاعت، نه پروا كه گستاخي، نه انتظار كه اعتراض، نهمصلحت كه حقيقت، نه سكوت كه فرياد، نه تمكين كه عصيان، نه صلاح كه سلاح و نه شيطان كه خدا. اينان ايثار را، ايمان را، صلابت را، خشم عليه كفار و رحم بين خود را كه قبلاً آموخته بودند و همه را و رمضان در رمضان را در آموختنها و تزكيهها ميبينيم و در توشه كه نه براي خوردن كه براي بردن ميبينيم و اين همه را وقتي كنار هم بگذاري رسالت انبياء را از براي آنمييابي و يكباره به ذهنت متبادر ميشود كه رمضان ماه خداست.سحري غذايت را ميخوري غذايي اندك نه چندان كه به انگيزة ذخيره گذاشتن كه به انگيزة ياراي ادامة مبارزه. نيّت يعني انتخاب آگاهانه نه از جبر كه از اختيار و نه از تحميل كه از تعهد، نه از ترس كه از شوق و نه از عادت كه از آگاهي. و حالانماز بر پا ميداري. نمازي كه پشتوانة اين عمل صالح روزانه است نماز روزهدار مفهومي جز نمازهاي معمول و عادت شده دارد كه نماز يك انسان همه چيز گذشته اوست و نماز در كورة سوزان آزمايش را اجري ديگر است.افطار روز شمارِ كلاس رمضان است روز شمار كه پايان رسيد كلاس به پايان رسيده و منتظر هلال هستيم. چه از هلال شروع كرديم و به هلال پايان خواهيم داد. از هلال اول كه شروع كرديم با نقايص و خصلتها و عدم آگاهي.به هلال دوم كه رسيديم نقايص به كمال و خصلتها به تقوي رشد يافتهاند و رمضان راه به محرم ميبرد. اينجا آخر كلاس است و حالا هر فرد خود يك جمع است يك امت است و ميرود كه به محرم بپيوندد خيمهها برچيده ميشوند بارها بسته ميشود توشهها بر داشته ميشود براي آغاز راهي ديگر آنگاه جشني بر پاي ميشود جشن پيروزي در اولين كلاس و موفقيت درپايان يك آغاز. جشن نه براي پيروزي كه براي رسيدن به آن و جشن براي كاشت و نه برداشت. همه به دنبال رهبر و امام، از همة شهر بانگ الله اكبر ولله الحمد و الحمد لله علي ما هدانا به گوش ميرسد همه ميروند تا در تبعيت از امامشان از خدا بخواهند كه باقي راه را نيز كمكشان كند.
> />
چون آينه رو سفيد بايد شد و رفت